فاطمه سادات ناظمی/ «موقعیت مهدی» عنوان نسخهای سینمایی از مینیسریالی با نام «عاشورا ل ۳۱» میباشد که توسط کارگردان اثر در هفت قسمت برای پخش در تلویزیون تولید شده است. اثری که در قالب در شش اپیزود به «جشنواره فیلم فجر» آمد و روایتگر بخشی از زندگی «سرداران شهید مهدی و حمید باکری» در طول دوران «دفاع مقدس» گردیده است. اثری «پرتره» که از ظرفیت «ملودرام» به خوبی استفاده کرده و به فیلم سینمایی مناسبی در «ژانر دفاع مقدس» تبدیل شده است.
داستان فیلم سینمایی «موقعیت مهدی» با روایت ازدواج ساده «شهید مهدی باکری» آغاز میشود. «مهدی باکری» بعد از مراسم عقد راهی آبادانِ محاصره شده میشود و پس از چندی از برادرش «حمید» میخواهد که به واسطه تخصص در امور نظامی و مهارتهای تاکتیکی به عنوان معاون فرمانده به یاری او بشتابد. اینگونه است که «حمید باکری» بعد از نوشتن «توبهنامه» راهی جبهه میشود و در کِشاکش «عملیات خیبر» شهید میگردد. اما «مهدی» اجازه بازگشت پیکر برادر خود را تنها به شرط برگرداندن پیکر همه شهدا اعلام میکند. |
فیلم سینمایی «موقعیت مهدی» سوای نظر از تمام کاستیهای خود که بیش از هر چیز میتوان آنها را محصول تنگی فرصت ۱۰۰ دقیقهای و تلخیص شدنش از یک مینیسریال قلمداد نمود؛ همچنان به عنوان اثری موفق ظاهر میشود که توانسته به ترکیب سه عنصر قوامبخش «حس» و «شهود» و «سرگرمی» دست پیدا کند. «فرمولی طلایی» که میتواند هر اثری را بر روی «پرده نقرهای سینما» به اثری شاخص مبدل سازد.
فیلم سینمایی «موقعیت مهدی» به خوبی میداند که پلانهای پُرتعداد «سینما» نمیسازد و با کمترین پلان ها نیز میشود فضا و اتمسفر خلق کرد. از این جهت است که میتوان طراحی صحنههای جنگی در فیلم سینمایی «موقعیت مهدی» هوشمندانه دانست و به این نکته توجه داشت که با اینکه تعداد دقایق این صحنهها زیاد نیست، اما تا حد زیادی اثرگذار است. مخصوصا اینکه اکثرا به شکل «سکانس پلان» گرفته شدهاند، که این امر بر سختیهای چنین پروژهای میافزاید.
البته همانگونه که اشاره شد، نقایص فیلم سینمایی «موقعیت مهدی» چه از لحاظ محتوا و چه از لحاظ فُرم سینمایی کم نیست و باید توجه داشت که این اثر علیرغم تمام توفیقات خود و بالاخص درخشش به عنوان یک اثر سینمایی موفق در «جشنواره چهلم»؛ همچنان در بسیاری از موقعیتها میتوانست بهتر عمل کند و شان و جایگاه «تبیینکننده» خود را به عنوان اثری در «ژانر دفاع مقدس» افزایش دهد. اثری که از منظر «محتوای سینمایی» با صرف تظر کردن از طرح گسترده موضوعات فرعی همچون نحوه پاک شدن سابقه «مجاهد خلق» بودن «حمید باکری» در «سپاه پاسداران» و یا به نوعی نابلد و ناکارآمد نشان دادن برخی فرماندهان دفاع مقدس و ...؛ کمی بیشتر به توصیف چیستی و چرایی «دفاع مقدس» ورود مینمود و در باب چگونگی شکلگیری «لشکر ۳۱ عاشورا» و کیفیت حضور و فرماندهی و چرایی «عملیات خیبر» و «عملیات بدر» به مخاطب سینمایی خود توضیح میداد. اثری که با کمی دقت بیشتر، به خوبی میتوانست از منظر «فُرم سینمایی» قدرتمندتر ظاهر شود و آنچنان سر به هوا نشود که در «اپیزود پایانی» و در سکانس «تیر خوردن شهید مهدی باکری» به یکباره دچار انجماد گردد و ظرافت لازم خود را از دست ندهد. سکانسی کلیدی که قطعا با یک میزانسن و دکوپاژ بهتر میتوانست به اندازه کافی مخاطب را متوجه و متاثر از «شهادت مهدی باکری» ساخته و ذهنیت وجود چنین اسطورهای را برای همیشه در روح و جان مخاطب سینمایی خود حک سازد!
در مجموع باید تلاش صورت گرفته در تولید فیلم سینمایی «موقعیت مهدی» را ارج نهاد و همچنان برای قضاوت عادلانه در باب تولید این اثر تصویری و کیفیت اقتباس صورت گرفته از زندگی «شهید باکری» منتظر تماشای مینیسریال «عاشورا ل ۳۱» ماند و در نقد و بررسی فیلم سینمایی «موقعیت مهدی» به این موضوع مهم توجه داشت که عمده این نقایص میتواند محصول «کات خوردن یک سریال» و جمع و جور شدن آن در قالب یک «اثر سینمایی» باشد. از این جهت همچنان باید امیدوار بود که بسیاری از این ضعفها و نقایص در زمان موَسَع یک سریال تلویزیونی مرتفع شود.
ارسال نظر